معنی برون کردن، دفع کردن، (بخصوص از بدن), معنی برون کردن، دفع کردن، (بخصوص از بدن), معنی fcmj lcbj، btu lcbj، (fowmw اx fbj), معنی اصطلاح برون کردن، دفع کردن، (بخصوص از بدن), معادل برون کردن، دفع کردن، (بخصوص از بدن), برون کردن، دفع کردن، (بخصوص از بدن) چی میشه؟, برون کردن، دفع کردن، (بخصوص از بدن) یعنی چی؟, برون کردن، دفع کردن، (بخصوص از بدن) synonym, برون کردن، دفع کردن، (بخصوص از بدن) definition,